اینم یه شرح حالی از ان که در سایتها منتشر شده!!! امام احمد الحسن ( يمانى ) كيست ؟ نام : احمد ابن ا
دانش تورا راهنمایی می کند و عمل تورا به مقصد می رساند. مولا علی (ع)

آمار مطالب

کل مطالب : 159
کل نظرات : 16

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 40
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 121
بازدید سال : 224
بازدید کلی : 74710

با سلام . لطفا ما را با عنوان سعيبد بيگدلو لينك نماييد . با سپاس







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 121
بازدید کل : 74710
تعداد مطالب : 159
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1




تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سعید بیگدلو
تاریخ : یک شنبه 22 تير 1393
نظرات

امام احمد الحسن ( يمانى ) كيست ؟
نام : احمد ابن اسماعيل ابن صالح ابن حسين ابن سلمان ابن محمد ابن الحسن ابن علي ابن محمد ابن علي ابن موسى ابن جعفر ابن محمد ابن علي ابن الحسين ابن علي ابن ابي طالب عليهم الصلاة والسلام .. شجره نسبشان هست
در شهر بصره در جنوب عراق زندگى ميكردند و تحصيلشان را تا مرحله بكالوريوس ادامه دادند و مدرك مهندس معمارى را حاصل كردند . وسپس به نجف اشرف رفتند ودر آنجا زندگى كردند وهدفشان ياد گرفتن علوم دينى بود وبعد از اينكه تعدادى از درسها را اموختند ومنهاج تحصيل را در حوزه نجف فهميدند كه درس در حوزه علميه داراى خلل بزرگى هست چونكه آنها در حوزه علميه منطق وفلسفه واصول فقه وعلم كلام(عقائد) وفقه (احكام شرعى ) ولغه عربى را ياد ميدادند ولى آنها ابدا قران كريم و سنتهاى رسول الله ص( احاديث اهل بيت ع) را اصلا بلد نبودند چه بسا كه اصلا داراى اخلاق الهى كه بايد يك مؤمن داشته باشه نبودند .
لذا تصميم گرفتند كه در خانه خود بمانند وعلوم آنها را خودشان ياد بگيرند .
بدونه اينكه از كسى كمك بخواهد . ولى اصلا در حوزه علميه درس نخواندند ولى با آنها در اتصال بودند وآنها با ايشان در اتصال بودند مانند مريم مقدس ع كه در بينه يهوديها زندگى ميكردند .
اما علت التحاق ايشان به خوزه علميه در نجف چونكه ايشان خواب ديدند كه امام مهدى ع به ايشان دستور دادند كه به حوزه علميه بروند وامورى كه امام ع در خواب به ايشان گفتند تمامى آنها در حقيقت اتفاق افتاد .
آغاز شروع دعوت وكجا :
سالها قبل از ساله 1999 سيد احمد الحسن با پدرشان امام مهدى ع در ارتباط بودند وايشان ع از پدره خويش علوم الهى را دريافت ميكردند و با راه وروش پدرشان راه ميرفتند ودر اواخر ساله 1999 وبا دستور حضرت مهدى ع شروع كردند نه نقض هيكل باطل در حوزه علميه واز انها خواست كه خود را اصلاح كنند ونيز اصلاح علمى ومالى واين امر تا ساله 2002 ادامه داشت وامام مهدى ع دستور دادند كه سيد احمد الحسن ع به مردم ابلاغ كند كه او فرستاده حضرت مهدى ع است ومسيره ايشان براى دعوت مردم در ماه هفتم ساله 2002 موافق با ماه جمادى اول ساله 1423 هجرى در نجف اشرف آغاز شد .
در حالى كه امام مهدى ع به ايشان دستور داد كه به تمامى مردم ابلاغ كند كه ايشان وصى ورسول حضرت مهدى‌ع هستند ونيز اسمه ايشان در وصيت رسول ص در شبه وفاتش نيز ذكر شده است .
راههاى كه در اصلاح حوزه علميه در پيش گرفتند :
تلاش براى اصلاح حوزه علميه در آغاز دعوت بود قبل از اينكه علنى اعلان بشود وبر سه نقطه مركز بود :
1: اصلاح علمى
ودر آن دو راه استفاده كردند .
اول : كتابى به عنوان( راه به سوى خدا ) را نوشت كه خيليها به اين كتاب متاثر شدند ويكى از آنها شيخ محمد يعقوبى بود واين كتاب را چاب كرد و بينه اتباعش پخش كرد .
والثانية هي الكلام ومناقشة الطلبة والعلماء حول الخلل العلمي الموجود وكان يعينه بذلك من كانوا يؤمنون به وبعض من كانوا متأثرين بكلامه والحق الذي كان يقوله .
دوم اينكه با طلبه حوزه وعلماى آنها بحث وگفتگو كردند در مورد خللى كه در حوزه وجود داره وخيلى ها با كلام ايشان موافقت ميكردند و ميدانستند كه اين شخص صادق است وله او كمك ميكردند .
اصلاح عملى :
به مربوط به امر به معروف ونهى از منكر است مثلا وقتى كه صدام ملعون قران را با خونه نجسه خودش نوشت وتمامه مسليمن موافقت كردند كه خونه نوشته شده با قرآن نجس است وامام احمد الحسن ع از حوزه خواست كه حداقل از خود حركتى نشان بدهند و امرى را صادر كنند كه اين عمل اشتباه است وليكن انها تقيه به خرج دادند كه مبادا كشته بشن واز اين امر صرفه نظر كردند .
و ميگفتند كه اين امر دسته خداست و خدا با ماهست واو از ما دفاع ميكند .... وامام احمد الحسن ع خودشان شخصا بر عليه اين امر با شدت دفاع كرد و در خطبه هاى كه ميدادند هميشه نام از صدام را مياوردند وميكفتند كه صدام مرگ خود را با دستش نوشته وقتى كه كتاب مقدس قران را با خونه نجسس كثيف كرد وبه جاى اينكه ايشان را در اين راه كمك كنند اورا از حوزه با خوش اخلاقى خارج كردند .
چونكه از صدام ميترسيدند و ميترسيدند كه اعدام بشن ولى در اين اصلاح اصلا به ايشان كمك نشد .
اصلاح مالى
و مربوط به انفاق اموال صدقات بر فقهراء است ... واين مرحله آخر بود قبل از اينكه دعوت علنى بشود و خيلى از طلبه هاى حوزه علميه با ايشان همقدم شدند . خيلى كم از آنها از فقراء بودند وبيشتر از خوده طلبه بودند كه نميدونستند بينه ممارسه مادى كه در حوزه علميه اتفاق ميافتاد را تشخيص بدند . ودر اين مجال نتائج بسيار عالى بدست امد بعد از اينكه امام احمد الحسن ع خودش وانصارش از طلبه حوزه علميه بينه انها و مرجعيات دينى ديگر مثله سيستانى و محمد سعيد حكيم محمد اسحاق فياض مفاوضات زيادى اتفاق افتاد .
وبيشتر كسانى كه با قول وزبان تآييد ميكرد شيخ يعقوبى بود و مجادله نكرد بلكى اعتراف كرد كه ما نياز به اصلاح مالى داريم بعد از اينكه يكى از مؤمنان بامام احمد الحسن ع او را به ياد سياست حضرت على ع در مادى انداخت .
در هر صورت اين بود جزئى از سيره وسلوك امام تا حقيقت براى همه مشخص
بشود



تعداد بازدید از این مطلب: 65
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ ما خوش آمدید. با شروع سال جدید این وبلاگ جهت اطلاع رسانی و تبادل تجربه با همکاران و دانش آموزان دوره راهنمایی تاسیس گردیده است لطفا ما را از ارائه نظرات خود بی بهره نگذارید .با درود و سپاس


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود