سرزمین مادری
دانش تورا راهنمایی می کند و عمل تورا به مقصد می رساند. مولا علی (ع)

آمار مطالب

کل مطالب : 159
کل نظرات : 16

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 16
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 97
بازدید سال : 200
بازدید کلی : 74686

با سلام . لطفا ما را با عنوان سعيبد بيگدلو لينك نماييد . با سپاس







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 97
بازدید کل : 74686
تعداد مطالب : 159
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1




تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سعید بیگدلو
تاریخ : سه شنبه 17 دی 1398
نظرات

مشدي حسن، مرد سياسي شدي

اهل اصول ديپلماسي شدي

سيورساتت شده بحث و تفسير

نقل و نباتت شده بحث و تفسير

با تقي و امير و سام و خسرو

تو تاكسي و تو ايستگاه مترو

تو هركجا آدم زنده‌اي هست

يا محفل كسل‌كننده‌اي هست

بد به حفاظت و حراست مي‌گي

لم مي‌دي و نقل سياست مي‌گي

سياست خارجه و داخله

حكومت مدينه فاضله

نظم نوين و چالش رواندا

مخالفان دولت اوگاندا

روابط جديد مصر و سودان

كناره‌گيري اميرعمان

نرفته‌اي هنوز تا ورامين

كنايه مي‌زني به چين و ماچين

با چشم بسته، تير درمي‌كني

توهر چي اظهارنظر مي‌كني

از مد و سايز كفش آلن‌دلون

تا به گشادي شكاف ازن

هرچي كه چشمت ديد و خواست،‌مي‌شي

يه روز «چپ»، يه روز «راست» مي‌شي

يه روز فكر جنگ با جهاني

يه روز اهل بحث و گفتماني

عينهو رنگ چشم آبجي اقدس

حزب و گروه تو نشد مشخص!

***

نوكر مشتي‌هاي لوطي‌صفت

مخلص آدمهاي بامعرفت

جون به فداي مردم صميمي

معرفت عتيقه و قديمي

قديمترها قاتله هم‌صفت داشت

دزد سرگردنه معرفت داشت

دزده، زنها رو وارسي نمي‌كرد

نگاه به ناموس كسي نمي‌كرد

راحتي مردم اهميت داشت

آدم تو شهر و كوچه امنيت داشت

نبود واسه نيل به اين مقاصد

اداره اماكن و مفاسد

نه عامل تجاوز و مباشر

نه بوق بوق و چشمك و فلاشر

نه پارتی نه دختر فراري

نه دادگاه و عقد اضطراري

نه ارتباط «ميم شين» و اصغر

نه امر معروف و نه نهي منكر

تو شهري كه خلاف، شصت فرمه

قدم‌زدن، خودش يه جور جرمه

شاكي بشي، مي‌ري معطل مي‌شي

متهم رديف اول مي‌شي

خلاصه قصه اون قدر درامه

كه «ايدز» پيش دردمون زكامه!

****

قربون گرمابه و عشق و حالش

قربون دلاكه و مشت و مالش

اوستا بيا، اخم و اداتو عشقه

كيسه و ليف و سنگ ‌پاتو عشقه

اوستاي دلاكي و مردكاري

يه چيز مي‌گم، مي‌خوام كه «نه» نياري

كيسه به دست و پاي عالم بكش

يه‌ريزه سفت و سخت و محكم بكش

كيسه بكش تموم سينه‌ها رو

ببر با كيسه، بغض‌و كينه‌ها رو

مرزا نشون خوف و ترس و لرزه

كيسه بكش روهرچي خط و مرزه

چرا سياهه رنگ بي‌گناها؟

يه كاري كن سفيد بشن سياها

حرمت ناخدا پرستا بره

پينه پيشوني و دستا بره

عالمو از تلخي دردا بشور

غصه رو از چهره مردا بشور

دشمني و نفرت و جنگو پاك كن

اسلحه و توپ و تفنگو پاك‌كن

از رو زمين تا آسمون هفتم

كيسه بكش رو دود آه مردم

وفا نكرده دست بي‌وفامون

يه عمره جز خطا، نرفته پامون

كيسه به دست بي‌وفامون بكش

يه خورده سنگ ‌پا به پامون بكش

كيسه بكش به حال واحوال‌مون

به صفحه نامه اعمال مون

اگر كه راست كارته، چاكريم

وگرنه اصلاً ول‌مون كن بريم

****

قصه ما، قصهُ سوز و سازه

عزيزم اين رشته سرش درازه

خوب، مث پر يا پوچ يا طاق و جفت

اين جوريام نيست كه بشه جلدي گفت

بس كه زياده شرح جزئياتش

يه ماه ميشه صرف مقدماتش

دوست اياغي واسه‌مون نمونده

دل و دماغي واسه‌مون نمونده

وگرنه نقلش كه ملالي نبود

بابت «چيز» شم خيالي نبود

شكرخدا، خرجي نداره گفتن

چي بهتر از گفتن و گل شنفتن

يه نوبت اين ورا صفا بيارين

قدم رو تخم چشم ما بذارين

دوساعت اين جا بمونين چي مي‌شه؟

يه شب رو بد بگذرونين، چي‌مي‌شه؟

بد كه مركب نمي‌شه، عزيزم

يه‌شب كه صدشب نمي‌شه، عزيزم

نم نداره شهري كه شط نداره

ديكته ننوشته غلط نداره

كنايه زيرلبي نباشه

خدمت‌تون بي‌ادبي نباشه

خداگواهه نقل دريوزه نيست

نقل تعارفات هر روزه نيست

تو دل ما، اگرچه تنگنا هست

براي هركي توش بشينه، جا هست

تو هم بيا تو قلب ما صفا كن

برا خودت يه گوشه دست و پاكن

خداكنه حاجت تون رواشه

دست به خاكستر مي‌زنين، طلا شه

****

دنيا عجيب و بي‌دروپيكره

بپا كه شصت پات‌تو چشمت نره

عروسكا عاشق پولت مي‌‌شن

دولا بشي سوار كولت مي‌شن

طالب عشق موندگاري عزيز

يه عمره بي‌خود سركاري عزيز

تو صحبت و حرف و كلوم عاشقن

اينا فقط تا لب بوم عاشقن

حتي اگر يه روزي پاش بيفته

اين قدشم جون تو حرف مفته

تب كني اينا كه بهت ور مي‌رن

هركدوم از يك‌طرفي درمي‌رن

الان عزيز جون و نور چشمي

دو روز ديگه، چه كشكي و چه پشمي؟

يخت نگيره، باطلت مي‌كنن

اينا كه چسبيدن، ولت مي‌كنن

جون تو هيچ چي بارشون نيست عمو

وفا مفا توكارشون نيست عمو

اگر بيفتي توي چاله چوله

اينا مي‌رن اتل متل‌توتوله

تا عسلي اينام برات زنبورن

به فوت مي‌آن به باد مي‌رن اينجورن

****

دوباره كار طنزمون به غم خورد

يه دفعه حالم از خودم به هم خورد

چقدر آه و ناله و دريغا

چقدر بدنوشتن از رفيقا

گلايه مثل آدماي ابله

اونم به اين تلخي و بي‌خودي... اه

بساطمون عين برنج شفته است

يكي دو روزه حالمون گرفته است

يكي يه چيزي گفت و مام گرفتيم

رومون سيا، حال شمام گرفتيم

جسارتاً شعرم اگه غمين بود

به قول خواجه خاطرم حزين بود

دعا كنين كه حالمون خوب بشه

تا شعرمون يه ريزه مرغوب بشه

مشتي حسن، حال شما چطوره؟

حالت امسال شما چطوره؟ 

مشتي حسن كافر و دهري شدي

اومدي از دهات و شهري شدي  

اين چيه پاته؟ آخه گيوه‌هات كوش؟

كي گفته دمپايي صندل بپوش؟ 

اي شده از قاطر خود منصرف

نمره پيكان تو، تهران - الف 

شد بدل از باغ  و زمين سركشي

شغل شريفت به مسافركشي 

گله رو كه«هي» مي‌زدي، يادته؟

كوه و كمرني مي‌زدي، يادته؟ 

يادته اون سال كه با مشتي شعبون

ماه صفر، راهي شدين خراسون 

يادت مياد «ربابه»، دستش درست،

كنار چشمه، رخت‌ها تو مي‌شست 

يادته دستاتو حنا مي‌ذاشتي

شب كه مي‌شد،‌ درها رو وا مي‌ذاشتي  

تو دهتون، سرقت و دزدي نبود

كار واسه همسايه، مزدي نبود 

قبل شما، جن‌هاي طفل معصوم

صبح سحر، جمع مي‌شدن تو حموم 

لنگ و قطيفه توي بقچه‌هاشون

نگاه آدما به سم پاشون! 

اصالتاً جناي ناموس‌پرست

به هيچ خانمي، نمي‌زدن دست  

نه زن، سحر، بيرون خونه مي‌رفت

نه جن به حموم زنونه مي‌رفت  

جن واسه خانم‌ها يه جور خيال بود

اونم كه تازه، جن نبود و «آل» بود!

مشدي حسن چاي و سماورت كو؟

سيني باقالي و گلپرت كو؟ 

اي به فداي ريخت و شكل و تيپت

بوي چپق نمي‌ده عطر پيپت 

مشدي حسن، قربون ميز و فايلت

قربون زنگ گوشي موبايلت 

اون كه دهاتي و نجيبه، مشدي

ميون شهريا غريبه، مشدي  

چقدر خوبه چله زمستون

سنبل‌طيب و كاسني و سه‌پستون 

كنج اتاق، يه جاي خلوت و دنج

شربت نعنا و بهارنارنج  

كرسي و چاي نبات و هورتش خوبه

خارش و خميازه و چرتش خوبه  

عطر چلو كه از خونه در مي‌رفت

تا هف تا كوچه اون طرف‌تر مي‌رفت  

شيطونه وقتي رخنه تو دل مي‌كرد

بوي غذا روزه ‌رو باطل مي‌كرد 

اون زمونا كه نقل تربيت بود

آدم‌كشي يه جور معصيت بود 

كسي، كسي رو سرسري نمي‌كشت

به خاطر دري وري نمي‌كشت 

معني نداره توي عصر «سي‌دي»

بزرگ و كوچيكي و ريش‌سفيدي  

پدر با ترس و لرز و با احتياط

مي‌كشه سيگارشو كنج حياط  

پسر كه بي‌شراب، تب مي‌كنه

بدون ترس و لرز،‌«حب» مي‌كنه 

مادره با خفت و خونه‌داري

مي‌سازه اما دختره فراري 

اگر ديدي دختره دست تكون داد

يه وقت بهت در باغ سبز نشون داد 

بپا يه وقتي دست و پات شل نشه؟

پنالتي‌ش از صد قدمي گل نشه؟ 

****
فتنه و دعوا سرنونه مشدي

دوره آخرالزمونه مشدي...

شهر بدون مرد، شهر درده

قربون شكل ماه هرچي مرده 

قربون اون مرداي دل‌شكسته

قربون اون دستاي پينه‌بسته 

مرداي ده، مرداي كاه و گندم

مرداي ده، مرداي خوان هشتم  

مرداي پشت كوه، مثل خورشيد

تودلشون هزار جام جمشيد 

مرداي سوخته زير هرم آفتاب

مرداي ناب و كم‌نظير و كم‌ياب 

كيسه چپق‌ها به پرشالشون

لشكر بچه‌ها به دنبالشون 

بيل و كلنگشون هميشه براق

قليونشون به راه، دماغشون چاق  

صبح سحر پا مي‌شن از رختخواب

يكسره روپان تا غروب آفتاب 

چارتاي رستمن به قدوقامت

هيكلشون توپ، تنشون سلامت 

نبوده غيرگرده گلاشون

غبار اگر نشسته روكلاشون 

كلامشون دعا، دعاشون روا

سلام و نون و عشقشون بي‌ريا 

****

مرداي نازدار، مرد شهرن

با خودشون هم اين قبيله قهرن 

مرداي اخم و طعنه بي‌دليل

مرداي سرشكسته زن ذليل 

مرداي دكتراي حل جدول

مرداي نق‌نقوي لوس تنبل  

لعنت و نفرين مي‌كنند به جاده

اگر برن چار تا قدم پياده 

مرداي خواب تو ساعت اداري

تازه دو ساعتم اضافه‌كاري 

توي رگاشون مي‌كشه تنوره

تري‌گليسيريد و قند و اوره 

انگار آتيش گرفته ترمه‌هاشون

هميشه تو همه سگرمه‌هاشون 

به زيردست، ترشي و عبوسي

به منشي اداره چاپلوسي 

براي جستن از مظان شك ‌ها

دايره‌المعارف كلك ‌ها 

بچه به دنيا مي‌آرن با نذور

اغلبشون يه دونه اون ‌هم به زور 

پيش هم از عاطفه دم مي‌زنن

پشت سر اما واسه هم مي‌زنن 

اينجا فقط مهم مقام و پسته

مرداي شهري كارشون درسته !
 

این شعر، تَهِ دراز دارد !! 

 
من از ركود عشق در خروشم

اگر دروغ مي‌گم، بزن تو گوشم  

تو قلب هيشكي عشق بي‌ريا نيست

حجب و حيا تو چشم آدما نيست  

كشته دلبرند وارتباطش

فقط براي برخي از نكاطش!  

پرنده پر، كلاغه پر، صفا پر

صداقت از وجود آدما، پر 

دلا! قسم بخور، اگر كه مردي

كه ديگه گرد عاشقي نگردي  

ما توي صحبت رك و راستيم داداش

عشق اگه اينه، ما نخواستيم داداش 

حال كذايي به شما ارزوني

عشق‌ريايي به شما ارزوني 

*****

زدم تو خال تون دوباره،‌ آخ‌جان!

حسابي حال تون گرفته شد، هان؟! 

اينا كه من مي‌گم همه‌ش شعاره

عشق و محبت شاخ و دم نداره  

مهم فقط نحوه ارتباطه

اينه كه اين قدر سرش بساطه 

ناز و ادا هميشه بوده جونم

حجب و حيا هميشه بوده جونم  

آدمو تو فكرو خيال گذاشتن

وقت قرار، آدمو قال گذاشتن  

وعده اين كه: «من زن تو مي‌شم،

وصله چاك پيرهن تو مي‌شم» 

حرفاي داغ و پخته و تنوري

چه از طريق نامه يا حضوري  

هميشه بوده توي عشق، حاضر

همينه ديگه خب به قول شاعر:  
 
«با اون همه قد و بالاتو قربون

با اون همه قول و قرار وپيمون  

كه با من غمزده داشتي، رفتي»

تو كوچه تون باز منو كاشتي، رفتي! 

چقدر، مونده بي‌حساب و كتاب

نامه لاكتاب مون بي‌جواب 

چقدر وعده‌هاي بي‌سرانجام

چقدر توي كوچه، عرض اندام  

چقدر حرف‌هاي عاشقانه

چقدر آه و ناله شبانه  

چقدر گريه‌هاي توي پستو

چقدر وصف خط و خال و ابرو 

چقدر دزدكي سرك كشيدن

چقدر فحش و ناسزا شنيدن! 

چقدر خواب‌هاي، خوب و شيرين

چقدر، بعدخواب، ناله – نفرين!

*****

خلاصه، عشق و عاشقي همين‌هاست

اما تو تعريفش هميشه دعواست 

اگر دلت تپيد و لايق شدي

عزيز من، بدون كه عاشق شدي! 

ادامه خواهد داشت!



تعداد بازدید از این مطلب: 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ ما خوش آمدید. با شروع سال جدید این وبلاگ جهت اطلاع رسانی و تبادل تجربه با همکاران و دانش آموزان دوره راهنمایی تاسیس گردیده است لطفا ما را از ارائه نظرات خود بی بهره نگذارید .با درود و سپاس


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود